جدول جو
جدول جو

معنی تیفنگ چی - جستجوی لغت در جدول جو

تیفنگ چی
تفنگ چی، تیرانداز
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تِ لِ فُ)
متصدی تلفن. کسی که در پشت دستگاه مرکزی تلفن نشیند و تلفنهای تقاضاکنندگان را به نقاط مختلف وصل کند. کسی که روابط تلفنی را در نقاط مختلف میان اشخاص برقرار کند. رجوع به تلفن شود
لغت نامه دهخدا
(تُ فَ)
تفنگ بردار. (آنندراج). مأخوذ از ترکی کسی که دارای تفنگ است و تفنگ را بر دوش حمل میکند. (ناظم الاطباء). تفنگدار. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- تفنگچی آقاسی، منصبی از مناسب امراء دولت صفویه. رئیس تفنگداران. رئیس فوج تفنگدار. و رجوع به تذکره الملوک ص 5، 9، 39، 53 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تفنگ چی
تصویر تفنگ چی
آن که در دسته ای نظامی با تفنگ می جنگد یا نگهبانی می دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلفن چی
تصویر تلفن چی
مأمور تلفن، آن که مسئول برقرار کردن ارتباط های تلفنی یا پاسخ گویی به تماس های تلفنی اداره یا سازمانی است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفنگچی
تصویر تفنگچی
تفنگدار
فرهنگ واژه فارسی سره
تفنگ دار، سلاح دار، شمخال چی، مسلح، سرباز، لشکری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تفنگ چی
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از توابع بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
مسئول گرمابه
فرهنگ گویش مازندرانی